آخرین منجی
آخرین منجی
نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط هومن ظریف |

 

 

هرگاه ما صحبت از آخرین نبرد در جهان می کنیم اولین تصوری که در ذهن نقش می بندد آرماگدون است و دلیل آن حجم بسیار زیاد ادبیاتی است که طی چند دهه اخیر برای ما تولید و نشر داده شده است.
گفته می شود آرماگدون همان جنگ بزرگ آخرین الزمان است که منجر به نابودی قسمت اعظمی از نسل بشر میشود.
آرماگدون همان جنگ بزرگ است که تورات با واژه هرمجدون از آن یاد میکند.
از 22
فیلم برتری که از سال 1995م تا 2004م در دنیا به نمایش در آمده است 19 فیلم به نحوی به آخرالزمان مرتبط است .
در سال 1970 میلادی هال لیندسی کتاب معروف خود زمین، سیاره بزرگ مرحوم The late Great planet Earth را نوشت و به چاپ رساند که در دهه 70 میلادی پرفروش ترین کتاب در ایالات متحده آمریکا بود و حدود 18 میلیون نسخه از آن فروخته شد. او در این کتاب می نویسد
:
مهم ترین نشانه پایان تاریخ و بازگشت دوباره مسیح، بازگشت یهودیان به سرزمین اسرائیل پس از هزاران سال می باشد ... اتحادیه جماهیر شوروی همان یأجوج است که اعراب و هم پیمانان آنها با آن برای هجوم به اسرائیل همکاری کردند ... اسرائیل به منظور زمینه سازی برای بازگشت مسیح نجات دهنده، پس از جنگ هرمجدون در دشت مجدل در فلسطین، بر نیروهای شر پیروز خواهد شد.
در سال 1973 میلادی اورال رابرتز کتابی با عنوان «نمایش آخرالزمان» منتشر ساخت. در این کتاب ملت اسرائیل، ملت پروردگار نامیده شده است که در این زمان امپراطوری خود را تأسیس می کنند.
در سال 1980 میلادی ریگان طی مبارزات انتخاباتی و در یک مصاحبه تلویزیونی که جیم باکر واعظ انجیلی با وی داشت اعلام کرد:
ما احتمالا نسلی هستیم که شاهد هرمجدون خواهیم بود.
او به شدت به مشیت الهی معتقد بود. او اتحاد جماهیر شوروی را همان قوم یأجوج و مأجوج تورات می دانست و معتقد بود به زودی جنگ آخرالزمان واقع خواهد شد و لیبی نیز به دلیل دشمنی با اسرائیل از دشمنان او محسوب می شد.
پت رابرتسون طی برنامه باشگاه 700 در 9 ژوئن 1982 میلادی چنین گفت
:
همه شرایط این رویداد نبرد هارمجدون حالا دارد عملی می شود در هر لحظه ممکن است روی بدهد تا کلام حزقیال تحقق پذیرد. تحقق آن دارد آماده می شود ... ایالات متحده بر آن است که این آیه حزقیال تحقق پذیرد... ما از حزقیال حمایت می کنیم.

اما با گذشت زمان ما شاهد اشتباه بودن این تفکر بودیم.
براستی بشر به کدامین سو اینچنین شتابان روان است؟
آلبرت انیشتن درکتاب مفهوم نسبیت چنین میگوید:
یا
باید حکومت جهانی با کنترل بین المللی انرژی تشکیل شود و یا حکومتهای ملی جداگانه همچنان باقی بمانند و منجر به انهدام و انحطاط بشریت شوند.

با یک حساب سرانگشتی متوجه می
شویم با وقوع جنگ آخرالزمان و وجود هزاران سلاح غیر متعارف در دست کشورهای مختلف بشریت محکوم به فنا است. در صورت به راه افتادن ماشین چنین جنگی دیگر کسی قادر به متوقف ساختن آن نخواهد بود، کشورهای متعدد با منافع متفاوت و گرایشات مختلف و همچنین گروههای مختلف افراطی که خودبه خود باعث شعله ور تر شدن این جنگ خواهند بود.
غرب سالهاست که با تئوریزه کردن تفکر جنگ آخرالزمان و القاء این فکر که آنها برنده این جنگ هستند می خواهد تا پارادیمی مطابق خواست خود در این کره خاکی را پایه گذاری کند.
آثاری چون  موج سوم، جابجائی درقدرت، جنگ و
پادجنگ، موج سوم دموکراسی، برخورد تمدنها، پایان تاریخ و بسیاری دیگر از نظریات که توسط تافلرها، فوکویاماها و هانتیگتونها ما را به سوی ناکجا آبادها رهنمون می سازد.
فرض آقای آلوین تافلر آینده نگر مشهورآمریکائی درکتاب موج سوم اینست:
«فرض بر این است که در دهه های آینده حتی اگر با جنبشها،شورشها و شاید خشونت گسترده همراه باشد ما خود را به طور کامل به نابودی نخواهیم کشاند.فرض بر این است که تحولات تکان دهنده ای که اکنون تجربه می کنیم پرهرج و مرج و تصادفی نیستند بلکه در واقع الگوئی مشخص و روشن و متمایز دارند.»
به راستی که این تحولات اصلاًَ تصادفی نیست کافیست سری به تیتر رسانه های جمعی بزنیم آنچه خواهیم دید این است
:
نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتیگتون ،اعلام جنگ صلیبی از سوی جورج بوش پسر، جنگ علیه تروریسم در عراق ، قراردادهای کلان کمپانیهای آمریکائی برای بازسازی عراق ، جنگ علیه تروریسم در افغانستان ، افزایش تولید مواد مخدر در افغانستان ، افزایش فشار غرب علیه برنامه هسته ای ایران ، تهدید علنی پت رابرتسون برای ترور هوگو چاوز ، افزایش قیمت جهانی نفت ، تهدیدات آمریکا علیه لیبی ، کره شمالی ، سوریه ، لبنان ، چین ، ونزوئلا ، کوبا و سودان و دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه، حرکت خزنده ناتو به سوی شرق ، تجزیه آرام اندونزی ، کمک برای به راه اندازی انقلابات رنگین در کشورهای منطقه قفقاز و آسیای میانه.
این گوشه ناچیزی از اخباری است که هر
روزه در اقصی نقاط این کره خاکی روی میدهد.

فرض آقای تافلر درست است بشر به طور کامل نابود
نخواهد شد زیرا در آن صورت دیگر کسی نمی ماند تا شاهد آقایی غرب و به خصوص آمریکا باشد در عین حال کسی برای استثمار باقی نمی ماند، ما نیز تصدیق می کنیم که این تحولات تصادفی نیست چرا که معتقد هستیم که این مسئله اجزای بهم پیوسته یک استراتژی کثیف و متعفن است در راستای استیلای غرب و خصوصاً آمریکا است.
فرض آقای تافلر در
مورد آنکه ما نسل آخر از یک تمدن کهن و در عین حال او این نسل از یک تمدن نوین هستیم نیز درست است، چرا که ما آخرین نسل از بشری هستیم که گاهاً متعقل بوده و به مفاهیمی چون خدا ، معاد ، عدالت ، هدایت بشر ، شرع و... فکر می کردیم و اولین نسل انسان مقلد صرف هستیم. تمدن انسان آلفا وانسان بتا.
تمدنی که دو ارزش آن عبارتست از دموکراسی و عدالت آمریکائی.
اما سوال اینجاست این موج تحولات که برای
ملت عراق ظرف سه سال بیش از 000/100 کشته در برداشت می تواند نویدی برای فردائی بهتر باشد؟

اما فرض آقای فرانسیس فوکویاما از دیدگاه یک استراتژیست اینست:
« چیزی که ما میتوانیم تصدیق کنیم نه فقط پایان جنگ سرد یا عبور از دوره ای خاص از تاریخ بعد از جنگ بلکه پایان تاریخ است. زیرا آن نقطه پایان تحولات ایدئولوژی یک نوع بشر و جهانی سازی دموکراسی آزاد به عنوان شکل نهائی حکومت انسانی می باشد. »

آنچه آقای تافلر از
آن با عنوان موج سوم یاد می کند آقای فوکویاما پایان تاریخ مینامد و آقای هانتیگتون آن را برخورد تمدنی مینامد.
« پایان جنگ سرد پایان مناقشات جهانی و ایدئولوژیک نیست بلکه سرآغاز نوئی برای برخورد تمدنهاست. »

طی چند سال اخیر ما شاهد تبلور دموکراسی و حقوق بشر از نوع آمریکائی آن در اقصی نقاط جهان بودیم، با بررسی این مشاهدات موج سوم، پایان تاریخ و برخورد تمدنها نمی تواند آینده مورد نظر بشر را روشن تصورکرد، پس چه باید کرد ؟
فرض افرادی چون تافلر
و فوکویاما بسیار خوشبینانه است اما در حقیقت آینده بدین روشنی نیز نمیباشد.

بوي تعفن سراسر زندگی بشر را فرا گرفته استرشد روز افزون جرم و جنایت ، قتل ، تجاوز ، مصرف موادمخدر ،گسترش گروه های موسیقی راک ، طلاق و انواع انحرافات در جوامع بشری حاکی از نوعی آنارشیسم اجتماعی دراین کره خاکی است.
بشر طی قرون متمادی اعصار مختلفی را پشت سر نهاده است.عصر حجر ، عصرمفرغ ، عصرآهن و ... اما امروز ما در پایان عصر مدرن شاهد استقبال مجدد بشر از کیش های عرفانی مختلف شرقی در سراسر جهان هستیم. در عین حال شکل کاملاً متفاوتی از کفر و الحاد در پوشش هنر (غربی) در حال گسترش است که جوامع شرقی نیز از تبعات آن در امان نمی باشند. حاصل این آنارشیسم چیزی جز فروپاشی بنیان های اجتماعی و گسترش بیماریهای روانی و هدر رفت سرمایه های اقتصادی و اجتماعی نخواهدبود.

اين است تصور عقل .

موج چهارم؟

آیا موج چهارم بیداری است؟

 

منبع


نظرات شما عزیزان:

فرهاد
ساعت11:48---20 بهمن 1391
به منم یه سری بزن رفیق

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: